عراق امروز از آلمان عصر بیسمارک از هم گسیخته تر است و شکافهای مذهبی و قومی تا عمق بافتهای اجتماعی و ملی آن امتداد یافته اند. این فقط کردها هستند که با پیوند های فرا مذهبی و فرا قومی خود با دیگر بخشهای جامعه، قادرند سرو ته این شکافها را بهم بیاورند و به باور من غرب و در درجه اول آمریکا هم به این نتیجه رسیده است و سرمایه گزاری سیاسی ، نظامی سنگین آن روی دولت اقلیم کردستان عراق در جنگ با دولت اسلامی و داعش در همین راستا است.
پیش مرگه کرد در عراق
.. اسوط العراقیه* ازفراخوان عضو ارشد فدراسیون نیروهای ملی عراق ویحدا الجمیلی، خطاب به رهبران سیاسی سُنی مذهب کشور برای متحد شدن علیه داعش گزارش میدهد. در این فراخوان، الجمیلی از سُنی ها میخواهد صفوف خود را متحد کرده، در برابر حضور داعش در مناطق خود و آنهایی که بی تفاوت با مسئله برخورد میکنند بایستند.
جمیلی نماینده سابق مجلس، از استان الانبار، در بیانیه یکشنبه ۱۶ اوت خود گفت که چنین درخواستی از استانهای سُنی نشین، از سوی دولت قبلی (مالکی) با بی اعتنایی مواجه شد. او اصرار دارد که سیاستمداران سُنی پیش از تشکیل دولت جدید صفوف خود را متحد کنند. او آنها را به مقابله با گسترش سازمان داعش در مناطقشان دعوت کرد.
پایان گزارش اسوط العراقیه.
کامنت من:
خبر بنظر چندان خاص نیست و اینروزها از هر سو دعوت به مقاومت در برابر گروه جهادی یا تکفیری موسوم به داعش از هر سو بگوش میرسد. گوشهای ماهم عادت کرده است که بشنود این گروه سُنی، آن گروه شیعه ، آن جماعت مسیحی، آن گروه یزیدی یا از مقابل داعش فرار میکنند یا در مقابل آن می ایستند و.. . در این گزارشهای خبری؛ از مردم عراق بعنوان عراقیها و شهروندان عراق، چه بعنوان دربدر شده چه بعنوان رزمندگان ضد داعش خبری نیست. تصویر مردم عراق در صفحه رسانه های منطقه و دنیا، همه فرقه گرایانه Sectarian ترسیم و توصیف میشود چون بخشهایی از یک نمودار دایره ایی با رنگهای کاملاً متمایز.
برای واکاوی تاریخچه این موج فراگیر فرقه گرایی در عراق که نمودی از فرقه گرایی در منطقه است، به پیش از روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران برمیگردم.
تنش بین دولتهای عراق و ایران با حکومت صدام و بعثی ها شروع نشد بلکه از زمان انقلاب ضد سلطنتی ۱۹۵۸ که نخست به روی کار آمدن افسران ناسیو نالیست و ناصریست و سپس حزب بعث منجر شد، آغاز گردید و با سیاست صدور انقلاب اسلامی از سوی روحانیون بقدرت رسیده در ایران به رهبری آیت الله خمینی، به جنگ بین دو کشور انجامید. حادثه ایی که رژیم شاه پس از اوج گیری ناسیونالیسم عرب و ناصریسم در دهه ۵۰ تا ۶۰، با تدبیر و اقتدار از رخداد آن پرهیز کرده بود.
ولی در این رابطه آنچه مهم می باشد این است که در دوره تنش طولانی بین ایران و عراق چه در دوران عبدالکریم قاسم و چه برادران عارف و چه بعثی ها در دوران البکر و صدام؛ بحثی از جنگ سنی و شیعه در میان نبود. بحث، بحث دشمنی ایران و عراق باهم در میان بود و جدا از اینکه دولت ایران شیعی و دولت عراق سُنی است.
حتی در جریان جنگ ایران و عراق اگر گروهی از شیعیان سیاسی شده ضد صدام به ایران پناهنده شدند، بسیاری از شیعان عراقی در ارتش آن کشور دوش بدوش افسران و سربازان سُنی مذهب با ایران شیعی مذهب جنگیدند و برای آنان هویت عراقی و عربی اشان و نه شیعی اشان تعین کننده موضع سیاسی آنان بود.
با حمله نیروهای ائتلاف و سرنگونی صدام، نیروهای شیعی عراق که زیر پرچم تشیع با رژیم بعثی مبارزه کرده و بعد از سرکوب و شکست به ایران پناهنده شده بودند، یکباره با علم و کتُل مذهبی خود به عراق برگشته و وارد صحنه سیاسی آنجا شدند.
گشودن درب جعبه پاندرای فرقه گرایی مذهبی از سوی فرمانروایان جدید ایران در منطقه و عراق ابزاری بود که در کوتاه مدت شیعیان آنکشور را متحد کرد و بعنوان یک فرقه مذهبی از آنها یک نیروی سیاسی عظیم میدانی ساخت که نردبان قدرت سیاسی را برای رهبران شیعی عراقی و پروکسیهای ایران در آن کشور به آسانسور و پله برقی سریع السیر سیاسی تبدیل کرد. در چنان شرایطی رهبران شیعی عراق با چیره کردن مرزبندیهای مذهبی بر مرزهای سیاسی/ اجتماعی/فرهنگی موفق شدند با تکیه بر کمیت اکثریتی خود در جریان تقسیم قدرت، بیشترین بخش کیک قدرت سیاسی را از آن خود گردانند.
اما پس از سرنگونی صدام و ترکتازی عنان گسیخته رژیم مالکی و عوامل ایران که سلطه خود در آن کشور را تثبیت شده و قطعی فرض میکردند، در عکس العمل به این سیطره جویی شیعیان تحت رهبری ائتلاف شیعه و حزب دولت قانون مالکی، بتدریج همبستگی فرقه ایی اهل سُنن نیز زمینه عینی یافت که در عمل به فرصتی برای القاعده بعنوان یک جریان افراطی سُنی هم منجر گردید.
بنا براین اگر دیو فرقه گرایی دینی در این منطقه و بویژه در عراق بزنجیر کشیده شده یا به اغماء تاریخی فرو رفته بود و میرفت تا زیر بار تحولات مدرن دنیا و منطقه برای همیشه در زنجیر یا جعبه بماند، حکومت تازه به قدرت رسیده ایران که در گسترش دادن به فرقه گرایی دینی؛ گسترش قدرت منطقه ایی خود را از طریق برانگیختن سیاسی جماعات شیعی مذهب میدید، با تمام قوا این غول را، نه تنها در عراق بلکه در عربستان، امارات متحده عربی، کویت ، یمن و بحرین و لبنان و از طریق عملیات پنهانی، کمکهای مادی و تسلیحاتی و تبلیغات رسانه ایی آزاد کرده بجان این کشورها و مردم منطقه انداخت.
امروزه این شّر آزاد شده از جعبه پاندرای دینی، چنان شکاف عمیقی در جوامعی با جمعیت های شیعی ایجاد کرده است که این شکاف به دره ایی بهم نیامدنی و پل نزدنی تبدیل شده که بهم آوردن دهانه آن یا پل زدنی روی آن همانقدر دشوار است که به لانه فرستادن مورچه گایی که با ریختن آب به لانه اشان موج وار خروج کرده اند یا مانند زنبورهایی که در اثر دود و َدم از کندوی خود گریخته اند.
جمعه پیش خبری از یمن در رسانه ها بود دایر بر اینکه دهها هزار شیعه حوثی به فرمان فرمانده مبارزان حوثی؛ علیه دولت به خیابانهای صنعا آمدند. فرمانده حوثیها، در دعوت خود از شیعیان آن کشور به تظاهرات، از آنها خواسته بود تا از جمله به ناتوانی دولت در عرضه خدمات اجتماعی اعتراض کنند و در میدانها و خیابانهای شهر چادر زده اعتصاب نشسته کرده و راه بندان دائمی ایجاد کنند.
این درحالیست که تظاهر کنندگان شعار سرنگونی رژیم را میدهند و همه اینها درحالیست که پس عزل دیکتاتور سابق علی عبدالله صالح؛ این کشور حتی یک روز آرامش و ازجمله بخاطر آشوبهای مسلحانه همین حوثیها و القاعده، بخود ندیده است. شیعیان حوثی از یکسو با تظاهرات و شورش مسلحانه خود دولت را فلج کرده اند و از سوی دیگر از این فلج شدگی دولت و سیستم خدمات آن، برا ی تحریک و شوراندن مردم علیه آن بهره برداری میکنند. زیاده است گفته شود اگر همین دولت نیم بند کنونی در صنعا ساقط شود، شیعان هم در آنجا حاکم نخواهند شد بلکه وضعی مشابه سومالیِ چند سال پیش در آنجا پدید خواهد آمد و این دقیقاً آن هدفی است که دستگاه رهبری ایران تعقیب میکند زیرا با به هرج و مرج کشاندن یمن، رهبری ایران می اندیشد که فرصتی برای معامله با غرب موضعی قوی تر خواهد یافت و از این روی همچنان به ارسال اسلحه و کمک مادی به شورشیان حوثی ادامه میدهد.
اما دستگاه حاکمه ایران آنروی سکه این تنش آفرینی های فرقه گرایانه را تا بحال مستقیم تجربه نکرده است. ولی این دیو شیعه گرائی که آزاد شدنش تا بحال به رژیم ایران کمک کرده است تا در منطقه بحساب اقلتهای شیعی مانور داده و قدرت نمایی کند امروزه به بیدار شدن و تاخت و تاز ابردیو فرقه گرایی سنُی منجر گردیده است.
این بسیار اشتباه است اگر فکر کنیم که جماعات سُنی که بدعوت سیاست مدارانی چون ویحدا جمیلی از فدراسیون ملی عراق متحد خواهد شد، به پیکار با داعش بسنده خواهد کرد. این ابردیوی که ظاهراً علیه داعش توسط سیاستمداران فرقه گرای سُنی به صحنه گام میگذارد پیش از آنکه بجنگ با داعش بپردازد، شیعیان روحیه باخته و حیران شده در اثر سقوط دولت مالکی را نشانه خواهند گرفت. در صورت وجود حسن نیت و دور اندیشی، تلاش بسیاری از سوی سیاستمداران مسئولیت پذیر اهل تسنن، آمریکا ، دولت کردها و حتی امارات و عربستان لازمست تا از شیعه آزاری در آن کشور پس از انتقال قدرت دولتی جلو گیری کنند.
به گزارش دیگری از همین اسوط العراقیه، ایادعلاوی رهبر حزب الوطنیه عراق برای مشارکت خود در دولت آینده شرایط سنگینی قرار داده است که بعید بنظر میرسد طرفهای سیاسی او بتوانند یا بخواهند از آن طفره روند. او خواهان اصلاحات بنیادی در دستگاه سیاسی عراق گردیده و همچنین مشارکت همه بخشهای جامعه در دولت آینده راخواستار شده است که معنای این حرف الغاء قوانین موسوم به بعث زدایی و راه دادن به مقامات سابق بعثی به عرصه سیاسی است.
من فکر نمیکنم جریانی بجز طرفداران مالکی و ایران، مخالف این مشارکت باشد زیرا در غیر آنصورت نه داعش مغلوب خواهد شد و نه شورش سُنی ها فرو خواهد نشست. از اینها مهمتر؛ ایاد علاوی در همین شرایط خود، خواهان به پاسخ کشیدن مقامات سابق دولتی بخاطر تخلفات قانونی اشان گردیده است. تصور نمیرود جریانی یافت شود که بتواند بگوید مقامات سابق بشمول شخص نورالمالکی از مصونیت قانونی برخوردار باشند. تحت حکومت نوری المالکی تخلفات وجنایات بسیاری صورت گرفته است که پای هزار تن از قداره بندان مالکی و عوامل ایران را خواهد گرفت. حتی تصور اینکه انتقام جویان سُنی و دیگر گروههای ضد مالکی، ضد شیعی و یا ضد ایرانی حتی به یک رسیدگی عادلانه هم بسنده کرده از فشار انتقامجویانه، بر دولت معزول مالکی خود داری کنند تصوری دشوار است مگر اینکه توافقی در سطوحی بالا بین آمریکا، عربستان و سران سُنی بقصد آشتی ملی انجام شده باشد.
دستگاه رهبری ایران محصولی را درو میکند که بذر آنرا از همان روزهای نخست انقلاب اسلامی خود در منطقه پاشیده است و تازه، تحولات درجریان امروزِ عراق، که بی هیچ تردیدی بار عظیم ضد شیعی و ضد رهبری ایران را دارد، اولین چین این درویدن این محصول تلخ است. باید منتظر بود که در چین های بعدی سرو کله داعش در خوزستان و بلوچستان و بنادر ایران هم هم پیدا شود.
بنظر من از اوضاع بوجود آمده نتایج و درسهای بسیاری میتوان گرفت ولی مهمترین آنها بنظر من اینست که پس از دو دوره دیکتاتوری شیعی نورالمالکی و تاخت و تاز عوامل ایران در عراق، شرایط نه برای چیرگی شیعیان و نه سنیها بر دولت آینده عراق فراهم است و از طرفی بدون یک فصل الخطاب در منظومه ترکیبی آینده دولت عراق اراده واحد ملی برای مقابله با دشواریها فراهم نخواهد شد بزبان فرنگی ها آنچه عراق نیازدارد “لیدر شیپ” است. بدون یک رهبریت مورد اجماع اگر هم امروز توافقی صورت گیرد، راه آینده با سختی بسیار بسوی تثبیت اوضاع طی خواهد شد. از این نتیجه مقدماتی من به این نتیجه راهبردی میرسم که زمان برای ایفای نقشی پیشتازانه توسط کردها به رهبری دولت اقلیم کردستان، بعنوان آرماتورها یا ملاط سیاسی ساختار قدرت در عراق رسیده است. کردها در عراق امروز آن فرصتی را یافته اند که دولت فتودالی پروس به رهبری پروس تکه پاره های آلمان امروز را بصورت کشوری واحد متحد کرد.
عراق امروز از آلمان عصر بیسمارک از هم گسیخته تر است و شکافهای مذهبی و قومی تا عمق بافتهای اجتماعی و ملی آن امتداد یافته اند. این فقط کردها هستند که با پیوند های فرا مذهبی و فرا قومی خود با دیگر بخشهای جامعه، قادرند سرو ته این شکافها را بهم بیاورند و به باور من غرب و در درجه اول آمریکا هم به این نتیجه رسیده است و سرمایه گزاری سیاسی ، نظامی سنگین آن روی دولت اقلیم کردستان عراق در جنگ با دولت اسلامی و داعش در همین راستا است.
به باور من تنها عراق نیست که عرصه ایفای نقش رهبری کردها خواهد شد بلکه ایران بالقوه از پاشیده شده ما هم که چشم اندازی برای ظهور یک ارگان یا شخصیت رهبری کننده در افق قابل مشاهده آن بچشم نمی خورد، نیز به نقش پیوند زننده کردها نیاز جدی دارد.
ترکیه نیز که در اثر شورشهای خیابانی، برملا شدن فساد دستگاه اردوغان، بحران بین فتح الله گولن و حزب عدالت و توسعه و این چنین که بنظر میرسد، بحران رابطه بین عبدلله گل و اردوغان نیز فرصتی تاریخی برای نقش آفرینی تاریخی کردهای ترکیه ایجاد کرده است که آثار آنرا، در آرای نسبتاً بالای ۹٫۵%ی نامزد کردها برای رئیس جمهوری، و پیام بسیار مهم رهبر زندانی PKK، عبدالله اوجلان بمناسب ۳۰ امین سال آغاز مبارزه مسلحانه کردهامیتوان مشاهده کرد.
من در یاداشت بعدی خود که تا ۲ ـ ۳ روز دیگر آنرا درج میکنم، این بحث را بعنوان یک بحث راهبردی و رهیافتی ادامه خواهم داد.
Call for Iraqi Sunnis to unite, Jumaili
8/16/2014 1:57 PM
ANBAR/ Aswat al-Iraq: National Forces’ Federation member Wihda ala-Jumaili called Iraqi Sunni politicians to unite ranks to stop others’ negligence and terminate the presence of Da’ish organization in their areas.
Jumaili, ex-MP for Anbar province, said, in a statement today, that the demands of the Sunni provinces were neglected by the previous government, urging politicians to unite ranks before the new government.
She called for countering Da’ish organization in their provinces to prevent its expansion.
*************************